"عقل هم خوب چيزيه"
عقل هم خوب چيزيه ، البته نه براي همه! يكيش همين خود من ، بارها شده از دست داشتن عقل جونم به لبم رسيده ولي چه فايده نه ميتونم جلوي ايجادش رو بگيرم و نه ميتونم از رشدش جلوگيري كنم. فكر كنم بهترين كار اينه كه به هر نحوي شده سربنيستش كنم. آره ، بهترين كار همينه. پس ، فردا ميرم درمانگاه سر كوچمون تا دندون عقلم رو بكشم!
ادامه مطلب
09ارديبهشت1391
فرهاد ناجی
· روشن فکری از نوع لامپ پر مصرف با هاله نور قوی
این روش یک روش قدیمی بوده که با وجود مصرف انرژی بسیار بالا دارای بازدهی بسیار کمی است ولی متأسفانه این روش در حال حاضر در بعضی از کشورهای جهان سوم و چهارم، آن هم در سطح کلان همچنان مورد استفاده قرار میگیرد.
ادامه مطلب
02ارديبهشت1391
فرهاد ناجی
كُدهای چندگانه
در اينجا منتخبی از كدهای چندگانه جریمه و توضیحات لازم برای هر كدام را مینویسم. امید است كه با دانستن این كدها فرهنگ رانندگی هر روز بدتر از دیروز نشود!
كد 1014
عنوان: سوار كردن سرنشین اضافه به ظرفیت مجاز در وسایل نقلیه
ادامه مطلب
در حالي سال جديد را جشن ميگيريم كه بر اساس طالع بيني چيني سال گربه را پشت سر گذاشته و وارد سال اژدها شدهايم. در اينجا قصد دارم تجزيه و تحليلي از اين سال و شرايط موجود براي هر موجود را براي شما تشريح نمايم تا بدانيد امسال چگونه خواهد گذشت.
براي موش: موشها بايد حسابي حواسشان را جمع كنند، چون آن دوراني كه با هر دمي كه ميخواستند بازي ميكردند و براي هر حيوان ديگري خودشان را ميدواندند، گذشته است. موشها اين نكته را بايد بدانند كه با هر چيزي ميشود بازي كرد الا دم جناب اژدها. چون اين جناب اژدها تاب و تحمل كافي را ندارد و كافيست موشي فقط يك بار در كارهايش موش بدواند تا يك لقمه چپش كند.
ادامه مطلب
يك كارمند عادي: ديروز خواب ديدم مرغي را كه آرم ويژهاي روي بسته بندياش داشت به قيمت بالاتري خريداري كرده و به منزل آوردهام. همسرم نايلون مرغ را كه باز كرد جيغ بلندي كشيد. سراسيمه به آشپزخانه رفتم تا علت را جويا شوم. ديدم مرغ داخل نايلون رنگش سبز است. در ابتدا فكر كردم مرغ فاسد شده و كپك زده است ولي بعد از اينكه زير شير آب گرفتم و شستمش ديدم رنگش رفت و شد مرغ معمولي. جالب اينجاست كه دقيقاً همين خواب را باجناق بنده نيز ديده است با اين تفاوت كه موقع شستن مرغش با آب، رنگش تغييري نكرده بود. به نظر شما مرغ سبز با اين توصيفي كه ارائه كردم چه تعبيري دارد؟
ادامه مطلب
يك كاربر اينترنت با قلب عمل كرده: بنده حدود يك هفته پيش چند شب پشت سر هم خواب ديدم كه هر چه تلاش ميكنم كه ايميلم را در گوگل و ياهو باز كنم موفق با اين كار نميشوم ولي در عوض سرعت لود شدن بعضي از خبرگزاريها چند برابر گشته است. از ترس اينكه خوابم تعبير شود الان حدود يك هفتهاي ميشود كه اصلاً به اينترنت نرفتهام و چون تازه عمل قلب باز انجام دادهام ميترسم با تعبير خوابم سكته سوم را هم بزنم و جان به جان آفرين تسليم كنم. به نظر شما تكليف بنده چيست؟
ادامه مطلب
زنگ در به صدا درآمد. از پشت در پرسيدم: «كيه؟»
شخصي جواب داد: «مهمان ناخوانده!»
تو دلم گفتم: «چه جالب ، تو اين دور و زمونه چيزي كه كمه مهمون ناخوانده هستش. اين حتماً يكي از دوستان قديميه كه يادي از رفيق شفيقش كرده.»
بنابراين لبخندي بر لب زدم و در را باز كردم. در نگاه اول خيلي جا خوردم؛ چون هر چقدر فكر كردم چهرهاش اصلاً برايم آشنا نيامد. با تعجب گفتم: «ببخشيد ، شما رو به جا نياوردم.»
طرف گفت: «بنده يك مهمان ناخوانده هستم كه آمدم...»
ادامه مطلب
نميدونم چي بگم. فكر ميكردم با به دست اُوردن تو بالاخره يه نفس راحت ميكشم و مشكلاتي كه با اولي داشتم رو به كل از خاطرم پاك ميكنم ، ولي مثل اينكه اين قضيه سر دراز داره. با اينكه كلي تحقيق كردم ، ولي اون طوري كه ميخواستم از آب در نيومدي. يه ضرب المثلي هست كه ميگه مثل هندونه در بسته ميمونه يعني تا بازش نكني معلوم نميشه چند مرده حلاجه ، اين الان شده قضيه من. گفتم شايد با وجود تو بالاخره گرفتاريهام به پايان برسه ولي نگو كه پس همه اين تعريف و تمجيدهايي كه ازت ميشد فقط حرف بوده و بس. آخه چقدر صبر كنم ، آخه چقدر پول خرجت كنم ، بابا ايوب هم اگه بود الان ديگه صبرش لبريز شده بود ، چه برسه به من فلك زده. فكر كنم با تو هم بايد مثل اولي برخورد كنم تا بفهمي كه با هر كي بخواي لجبازي كني با من يكي نميتوني. آره ، بهترين كار اينه كه بعد از كنار گذاشتن تو برم سراغ سومي. شايد بالاخره سومي به دادم برسه.
ادامه مطلب
زنگ در به صدا در ميآيد. صمدآقا در را باز ميكند. پشت در، آقاي يحيوي با يك دسته گل بزرگ گلايول ايستاده است و با لبخندي به صمدآقا سلام ميكند.
صمدآقا: «خوش اومديد، صفا اُورديد، بفرماييد تو.»
صغرا خانم: «خيلي لطف كرديد اومديد، بفرماييد تو، دم در بده.»
آقاي يحيوي كفشهايش را در ميآورد و داخل خانه ميشود.
صمدآقا: «كتتون رو بديد به من آويزون كنم.»
ادامه مطلب
يك مهندس كامپيوتر: در خواب ديدم كه داخل هر اتاق يك تلفن ثابت با خطي جدا وجود دارد، حتي داخل سرويس بهداشتي و حمام. تازه عجيبتر از آن اين بود كه از طريق اين تلفنها با هم حرف ميزديم. مثلاً من از اتاق خواب زنگ ميزدم به خانمم در آشپزخانه و يا دخترم از اتاق خودش زنگ ميزد به پذيرايي و احوال برادرش را ميپرسيد. باز از اين همه عجيبتر اين بود كه به غير از شمارههاي داخلي منزل هيچ شماره ديگري را نميتوانستيم بگيريم. باز از همه اينها عجيبتر اين بود كه همه درها و پنجرهها هم قفل بودند و نميتوانستيم بيرون برويم. نهايتاً ميتوانستيم از پنچره بيرون را تماشا كنيم و به عابريني كه از كوچه و خيابان ميگذشتند نگاه كنيم و حسرت بخوريم. شما بگوييد تعبير اين خواب عجيب و غريب چيست؟
ادامه مطلب