یه فیش بود یه فیش نبود. اون فیشی که بود، خیلی زیاد بود و چون زیاد بود تعدادش کم بود. در عوض اون فیشی که کم بود، تعدادش زیاد بود تا کفه ترازوی عدالت در دو طرف به تعادل برسه و عدالت اجتماعی برقرار بشه. البته برای برقراری عدالت کامل و بدون نقص گاهی هم لازم بود تعدادی رو از ترازو پیاده کنند تا فقط چشم به آسمان دوخته و ترازو رو نظارهگر باشند. این تعدادِ پیاده شده از ترازو نیز، به جای حقوق به صورت علل الحساب موقوق فیزیکی بهشون تعلق میگرفت که گرچه سوزشش زیاد بود و غیر قابل تحمل، ولی برای برقراری تعادل این ترازوی عدالت، چارهای جز پذیرش حکم موجود توسط اونها وجود نداشت!
ادامه مطلب
یکی بود یکی نبود. روی این خاک بلور یه شهری بود. توی این شهر شلوغ یه دختری بود که میخواست بره خونه مادربزرگش. کارهاش رو انجام نداده، در خونش رو بست و رفت و رفت تا رسید سر کوچشون که یهو یه حاجی جلوش رو گرفت و گفت: خانم خانما، ابرو کمون، گیسو فَشون، چشم درآرون، کجا میری؟ بیا باهات یه گیر کوچولو دارم! دخترک گفت: ای بابا، حاج آقا، میخوام برم رژ بزنم، ریمل بزنم، ساپورت بپوشم، بعد میام تو منو بگیر! حاجی گفت: خا، برو.
ادامه مطلب
یکی بود، یکی نابود، یا بهتر بگم، یکی بود، بقیه مهم نبود. اون یکی که بود چون آدم گندهای بود و خیلی پرخور تشریف داشت، روز به روز به نشیمنگاهش اضافه میشد و جای بقیه رو یکی پس از دیگری میگرفت. بعضی از مردم به قول خودشون از روی احترام و ارادت، تا قبل از اینکه نشیمنگاه جناب گنده به نزدیک اونها برسد، جای خودشون رو دو دستی تقدیم وی میکردند و با اجازه ایشون خودشون یکم دورتر میرفتند و مینشستند. بعضی دیگه از مردم که پر رو بودند و جای نشیمنگاهشون رو حاضر نبودند دو دستی تقدیم نشیمنگاه مبارک جناب گنده کنند، یا نشیمنگاهشون رو میسوزاندند یا با ابزارهای بُرندهای محل مذکور رو آبکش میکردند تا از جاشون بلند شوند. اگه هم طرف خیلی پر رو بود و زبان خوش و ناخوش سرش نمیشد، جناب گنده با یه حرکت مینشست روش تا خودش تبدیل به جای نشیمنگاه شود.
ادامه مطلب
يكي بود يكي نبود. يه بود بود يه نبود. اوني كه بود دوست داشت نبود و اوني كه نبود دوست داشت بود. يك روز اين دو تصميم ميگيرند كه جاهاشون رو با هم عوض كنند، يعني بود بشه نبود و نبود بشه بود. بالاخره اين بود و نبود بعد از كلي رايزني و دادن زيرميزي و روميزي به اينور و اونور، قراردادي رو بين هم امضاء كردند كه معروف شد به قرارداد "كي بود كي بود من نبودم"!
ادامه مطلب
هجدهمین دوره جشنواره مطبوعات و خبرگزاریها برگزار شد و با اينكه براي اولين بار در اين جشنواره شركت ميكردم موفق شدم مقام دوم را در بخش طنز مكتوب در نشريات استاني سراسر كشور كسب نمايم. گرچه اعتقاد دارم كه طنز نويسان بسيار بهتري هم وجود داشتند و دارند كه يا در جشنواره شركت نكرده بودند يا اثرشان به خاطر محتوياتش رد شده بود. در اينجا جا دارد از مجله طنز و كاريكاتور بچه مشد و مخصوصا دوست عزيزم سامان فيروزي يك تشكر ويژهاي را داشته باشم چون ايشان بود كه از بنده براي اولين بار براي همكاري با اين مجله دعوت نمود و به نوعي بنده را كشف و ضبط كرد!